در چند دههٔ اخير بعضى از خوشنويسان به ترکيبى از خط و نقاشى دست زدهاند؛ يعنى رنگ و نقاشى را در خدمت خوشنويسى گرفتن يا برعکس؛ و گاه تابلوهايى بديع پديد آوردهاند.نقاشيخط کلمهٔ جديدى نيست؛ زيرا تلفيق خط و نقاشى از ديرباز در تاريخ خط نگارى ملل
مختلف مشاهده مىشود. بهعنوان مثال کاربرد خط در کتيبهها و اماکن مقدس و نيز روى ظروف، مهرها و ... که از قدمت زيادى برخوردارند؛ اما نقاشيخط به سبکى که اکنون انجام مىشود داراى قدمتى حدوداً سى ساله است.
مرحوم پيلارام، مرحوم مافي، زندهرودي، استاد افجهاى و استاد احصايى که هر کدام در اين راه زحمت بسيار کشيدهاند، در پيشبرد اين هنر مؤثر بودهاند.تاريخ نقاشيخط در ايران از دورهٔ قاجار بهطور جدى آغاز مىشود. خوشنويسان اين دوره خط را مىنوشتند بعد کپى مىکردند و داخل آن را رنگآميزى مىکردند و يا گل و بوته مىانداختند. در حقيقت نقاشيخط اوليه، کتيبهنويسى است. امروزه ما با شکلهاى متنوع و جديدى از تلفيق خط و رنگ و نقاشى مواجه هستيم و نقاشيخط امروزه رواج بيشترى يافته و مخاطب خود را پيدا نموده است.ابداع و ابتکار هنرمند معاصر در زمينهٔ نقاشيخط بر تجربيات گذشته استوار است. در هر گونهاى از بناهاى اسلامى گاه در زير ذرهبين نمونهاى از نقاشيخط وجود دارد. و يا مرغ بسما... الرحمن الرحيم که هنرمندان ابرانى در قرون گذشته ترسى و تحرير کردهاند، در تاريخ خطاطى - نقاشى ثبت شده است.در نقاشيخط هدف در درجهٔ اول ايجاد و ترکيببندى با فرمهاى زيبا و چشمنواز است. مثلاً در خط طغريٰ خوشنويسى وجود ندارد؛ بلکه هدف ايجاد فرم و کمپوزيسيون بوده و هدف اصلى چه بسا نقاشيخط باشد.يک اثر تصويرى زبان خودش را دارد. در ساختن يک اثر احساسات و کوشش دهنى خالق آن با مهارت در بکارگيرى اشياء درهم مىآميزد و براى ديدن، نياز به توضيح ندارد.اما هنرمند خوشنويس بايد اطلاع کافى از خط و مراحل خوشنويسى داشته باشد، چون پايه و اساس هنر نقاشيخط خوشنويسى است و بعد نياز به داشتن آشنايى دربارهٔ سواد بصرى و مبادى آن دارد يعنى بايد عناصر بصرى مثل نقطه، خط، سطح، حجم، نور و رنگ را بشناسد و با ترکيب رنگها و ويژگى رنگها آشنا باشد. مواد را بشناسد، و تجربه کند. و بعد با کمک خلاقيّت و ذهن آفرينشگر مىتواند در اين عرصه به موفقيتهاى چشمگيرى نائل شود.
/مطالب-آموزشی/نقاشیخط.html