امروز :
جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳

سيد على‌اکبر گلستانه

آقا سيد على‌اکبر ملقب به گلستانه در سال ۱۲۷۵ در اصفهان متولد شد.وى در خط شکسته چنان جايگاهى يافت که اهل فن مقام او را بعد از درويش عبدالمجيد قرار مى‌دهند. از سيد على‌اکبر گلستانه مرقعات و قطعات بسيارى به خط شکسته و نستعليق برجاى مانده است.

خط وخطاطی در ازمنه گذشته عرصه گسترده ای برای شکفتن وباروری استعدادهای هنری وذوق وقریحه و آفرینش هنرمندان ایرانی بوده است.خط از دیر باز در ایران ارزش و اعتباری بیشتر از انتقال مفاهیم و معانی داشته و از ظرفیت تفهیم وتفاهم بسی فراتر رفته است.خط برای خوشنویسان و خطاطان وهنرمندان که به حکم سنت های رایج شرع از پیکرنگاری وتصویرگری منع شده بودند,فرصت و امکان کم نظیری برای تجلی خواست های درونی وپسند وذوق نقاشی آنها بود ,ازاین رو جنبه فنی خط نویسی در بسیاری از موارد تحت الشعاع ارزش های تزئینی وهنری آن قرار گرفت وخطاطی از صورت یک وسیله ساده برای ابلاغ معانی ,به شکل یکی از متنوع ترین وپر غناترین رشته های هنری در آمد وهویت تازه ای یافت. خط فارسی با آنکه منشا وریشه عربی وسامی داشت ,به حکم همین غریزه متلاطم هنری وتازه جویی وبدعت آفرینی هنرمندان ایرانی به زودی به ظرفیت های تازه ای دست یافت که واجد اعتلای آن شد و با شکستن حصار قواعد وقوانین خط عربی ,شخصیت متمایز و مستقلی پذیرفت.ذوق و تخیل کنجکاوهنرمند ایرانی در اعماق حروف و کلمات فرورفت تابا درک روح خط ,ذات زیبایی و طنازی آن را کشف کندو در راز و نوازش خط ,جلوه های متنوع و تغییر ناپذیرمکنونات وتظاهرات طبیعت واشکال وصورت های ذهنی وطبیعی را به تصویر درآورد.خوشنویس ایرانی از طریق با طبیعت در آمیخت وزیبایی و جاودانگی و کمال را از آن آموخت .چنین بود که خط فارسی که در آغاز فقط به دو نوع کوفی و نسخ نوشته می شد ,در سیر قرون درخت تناوری شد که از هر شاخه آن جوانه های بسیاری رویید .برای پی بردن به میزان تنوع و گونه گونی خطاطی ,کافی است بدانیم تنها از خط کوفی 12 نوع خط منشعب شد که هر یک از آنها اثبات طبع بدعت گذار هنرمندان وخوشنویسان است.
خطاطی و خوشنویسی ایران که یکی از بارزترین میراث های فرهنگی ماست با توسعه زندگی ماشینی و هجوم عوارض ماشینیزم به سنت ها ونهادها وارزشهای فرهنگ های بومی به انحطاط گرائید و از طراوت وتازگی و شوخی وشیدایی هنری اش کاسته شد ورو به پژمردگی رفت .
اوج خوشنویسی در ایران ,قرن دهم هجری است ,اما تا اواخر عصر قاجار هنوز اساتید وهنرمندان نامی وشوریده ای بودند که بر دنیای خط حکومتی چیره داشتند .سید علی اکبر گلستانه ,ملقب به احتشام الادبا ,یکی از این خوشنویسان است.
زندگی گلستانه 45سال پیش نپائید .قریحه او در اوج شکوفائی وزایندگی بود که مرگ دررسید ,اما همین 45سال کافی بود که آثار ارزنده او به کتابخانه ها و موزه ها وکلکسیون های هنری راه یابد و نامش را به ابدیت بسپارد.
هنرمندی بود عارف وعارفی بود که در سیروسلوک به درجات عالیه نایل شد و به صورت یک مرشد ومراد در آمدکه اهل دانش و اصحاب معرفت و کاوشگران حقیقت از محضرش کسب فیض می کردند.
چهره ای اندیشناک ونگاهی مه آلود,اما سوزان داشت .واین نگاه بیقرار از مرزهای اسرار آمیز دین تا افق های نامتناهی هنرپرواز میکرد .لباس روحانی برتن داشت ودراین کسوت تفکر عابدانه وتعمق عارفانه را با جوهرهنرآمیخته بود.شخصیت دو گانه اودر نهایت به یگانگی جاذبه انگیزی می رسید.نیمی از زندگیش وقف ارشاد خلق و آموزش شاگردان بسیار ونوشتن رسالات اخلاقی تربیتی و مذهبی راه جویی به سرمنزل کمال وحقیقت بود .وجدان عارفانه او در این لحظات بروجودش پرتو شگرف والهام بخشی می افکند.
بخش دیگر زندگی استاد گلستانه در تسخیر هنر وادب بود .خطاطی ونوشتن مقالات ادبی وتاریخی که بسیاری ازآنها به خط خوش اوباقی است ,جنبه دیگرشخصیت اورا فاش میکند.این مطلب ومقالات اینک در کتابخانه مسجد اعظم در دسترس مشتاقان واهل تحقیق است .
زندگی استاد گلستانه را ازآغاز به اجمال مرور می کنیم:
سید علی اکبر به سال 1247 در خانواده قدیمی سادات گلستانه دراصفهان متولد شد. نخستین مراحل تحصیل را در زادگاهش گذراند وازهمان هنگام آثار ذوق واستعداد هنرخطاطی در او آشکار شد.
خط خوش این کودک نوآموز,نوید آینده اعجاب انگیز او بود .این نکته را چشم های دقیق به زودی دریافتند .سید علی اکبر در نزد استادان خوشنویس شهر خود به شاگردی رفت.آموزش های استادوفراگیری رموز خط و خوشنویسی ,استعداد خام ,اما زنده وروینده اورا پخته کرد ودیری نپائید که شاگرد دیروز خود استاد گرانقدری شد وجمع کثیری شاگرد در مکتبش گرد آمدند .گلستانه خط نستعلیق را به گونه ای فریبا وچشم نواز می نوشت ,اما درخط شکسته گویی الهام وگرمی ز سرانگشت های اودرخطوط جاری می شد.
سلطه او به رموز خط شکسته تا حدی بود که آقا میرزا احمدخان اشتری ,متخلص به یکتا که خود از خوشنویسان معروف بود درباره اش گفت:
"گلستانه از عالم غیب هدایت می شود"
و این کلام که به ظاهر آمیخته به ستایشی غلوآمیز است ,از حقیقتی باطنی حکایت میکند ,این حقیقت که هنردرکمال خود از نوعی الهام برخوردار است وشعور هنری چون وحی و سروش در لحظات برانگیختگی وآفرینش,برهنرمند نازل می شود.
روانشاد گلستانه با ناخن و انگشت خط می نوشت وبه همین شیوه به شاگردان خود سرمشق می داد.
پس از ظهور درویش عبدالمجید که یکی از استادان مسلم خط شکسته است ,خوشنویسان اسیرسحرخط اوشدند وبه راه او رفتند, اما در خط شکسته هیچیک از این دنباله روان به استحکام و استواری وانسجام خط شکسته گلستانه دست نیافتند.در این مورد یکی از صاحب نظران گفته است :
"هیچ خطاطی شباهت خط واسلوب درویش را به پایه و مایه گلستانه نرسانید .او خط شکسته را در کتابت خفی تا شش دانگ اعلی ترقی داد."
گلستانه نتوانست تمامی زندگیش را در زادگاهش –که بسیار به آن عشق می ورزید –به سر آورد .شور وبی تابی هنر وحقیقت بر جان او انعکاس یافته بود .ادیب عارفی که قلندروار سالک طریقت حق و هنر باشد ,روح تشنه ای دارد .گلستانه با کنجکاوی وعطش دیدار سرزمین های تازه ,مردم تازه,ماجراهای تازه وحقایق تازه به سیروسفر پرداخت وخراسان وفارس وعراق وتهران را در نوردید.
طلبه بودن در عین استغناءخصیصه او بود وتا هنگامی که براثر یک عمل جراحی به مرگ پیوست ,این خصیصه روشن ونیرومند وبیدار بود.
مرگ او به سال 1319 هجری اتفاق افتاد و بنا به وصیت خودش در جوار علی بن بابویه به خاک سپرده شد.

با این خوشنویس آشنا شوید:

عماد‌الکتاب

نوشتن دیدگاه

کد امنیتی
کدی را که مشاهده میکنید در کادر زیر وارد کنید